دمی هزار جفا می کشم ز خوی فلانی
دمی هزار جفا می کشم ز خوی فلانی
همان دلم ز جفا می کشد به سوی فلانی
در آرزوی فلانی گذشت عمرم و شادم
چو عمر میگذرد هم در آرزوی فلانی
به هر کجا که دو کس گفتگو کنند آنجا
به این گمان که بود گفتگوی فلانی
فرشتگان همه عاشق شوند گر به نکوئی
نکو بود رخ مه چون رخ نکوی فلانی
وگر نه آب حیات است چون خضر چه خلقی
روانه اند ز هر سو به جستجوی فلانی
بهانه جوست فلک در جفا وگر نه ندارد
بهانه جویی خوبی بهانه جوی فلانی
نکوست روی فلانی چه بودی آه که بودی
نکو چو روی فلانی رفیق خوی فلانی رفیق اصفهانی
همان دلم ز جفا می کشد به سوی فلانی
در آرزوی فلانی گذشت عمرم و شادم
چو عمر میگذرد هم در آرزوی فلانی
به هر کجا که دو کس گفتگو کنند آنجا
به این گمان که بود گفتگوی فلانی
فرشتگان همه عاشق شوند گر به نکوئی
نکو بود رخ مه چون رخ نکوی فلانی
وگر نه آب حیات است چون خضر چه خلقی
روانه اند ز هر سو به جستجوی فلانی
بهانه جوست فلک در جفا وگر نه ندارد
بهانه جویی خوبی بهانه جوی فلانی
نکوست روی فلانی چه بودی آه که بودی
نکو چو روی فلانی رفیق خوی فلانی رفیق اصفهانی
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در 13 آذر 1396 ساعت 18:49 توسط سجاد
| تعداد بازديد : 98